پرتال تفریحی ، اجتماعی پاتوق ایرانیان

http://patoghiranian.ir/

جلسه نوزدهم / دومین کلید طلایی(( دعا ))

دوستان و همراهان رموز  موفقیت استاد فرهنگ در پرتال تفریحی اجتماعی پاتوق ایرانیان ، در جلسه ی گذشته در خصوص نخستین کلید موفقیت بخشش دیگران صحبت کردیم ، در این جلسه در مورد کلید دوم موفقیت یع

جلسه نوزدهم / دومین کلید طلایی(( دعا ))

دوستان و همراهان رموز  موفقیت استاد فرهنگ در پرتال تفریحی اجتماعی پاتوق ایرانیان ، در جلسه ی گذشته در خصوص نخستین کلید موفقیت بخشش دیگران صحبت کردیم ، در این جلسه در مورد کلید دوم موفقیت یع

آخرین ارسالی های انجمن

last answers on forum
 جلسه نوزدهم / دومین کلید طلایی(( دعا ))
خلاصه داستان :

دوستان و همراهان رموز  موفقیت استاد فرهنگ در پرتال تفریحی اجتماعی پاتوق ایرانیان ، در جلسه ی گذشته در خصوص نخستین کلید موفقیت بخشش دیگران صحبت کردیم ، در این جلسه در مورد کلید دوم موفقیت یعنی دعا با شما صحبت می کنیم.



دعا:
دعا در لغت به معنی صدا زدن است.
دکتر الکسیس کار میگه : دعا قدرتمندترین صورت انرژی است که انسان می تواند ساطع کند.


دوستان عزیز !
اصل اینه که ما دعا کنیم ولی شرط اولیه ی رسیدن به خواسته اینه که باور کنیم دعای ما به جواب میرسه ، شرط اصلی و مهم تلقین مثبته.
تلقین یعنی جلو جلو لطف خدا رو دیدن ، اصل دعاست ، ولی شرط اجابت دعا تلقین مثبت است.
یه نفر توی خواب دید رفته پیش فرشته ها ، تند تند داشتن دارن پاکت هایی رو باز می کنن ، رفت جلو و گفت : ببخشید ، این نامه ها چیه ؟


-    اینا دعاهای مردمه ، ما مسئول باز کردنشون هستیم و اینا رو می فرستیم برای خدا ... ببخشید اصلا وقت نداریم.


این بنده ی خدا یه مقداری جلوتر رفت و دید یه عده ی زیادی از فرشته ها تند و تند دارن یه نامه هایی رو تو پاکت میذارن!
گفت : ببخشید ، شما چیکار می کنید ؟


-    اینا جوابهای خدا برای دعاهای مردمه ، ما داریم اجابت دعاها رو برای کسانی که دعا کردن می فرستیم ، ببخشید سرمون خیلی شلوغه ...

یه کم دیگه رفت جلو دید یه عده از فرشته ها بیکار نشستن ، گفت ببخشید اینجا چیکار می کنید ؟ چرا بیکارید ؟


-    اینجا بخش تصدیق پاسخ های مردمه ، کسانی که به واسطه ی اجابت دعاهاشون از خدا تشکر می کنن ، نامه های تشکرشون میاد اینجا ، ولی متاسفانه کسی تشکر نمی کنه و به همین خاطر ما بیکاریم.



یک نفر خواب خدا رو دید ، تو خواب به خدا گفت خدایا میشه فردا نهار بیای خونه ی من ؟ خدا تو خواب بهش گفت بله میام.

وقتی از خواب بیدار شد ، سر از پا نمی شناخت ، شروع کرد به آماده شدن و پختن نهار و مرتب کردن خونه اش.
نزدیکای ظهر زنگ خونه ش به صدا در اومد ، گفت : چه خدای خوبی ؟ زودتر از موعد اومد ، رفت و در رو باز کرد ، دید یه پسربچه با لباس های کهنه جلوی در ایستاده .

 

 

بازدید کننده محترم لطفا برای نمایش مطالب قبل از هر چیز عضو سایت شوید با تشکر از شما دوست گرامی
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !

اخبار سینما

اخبار سینمای داخل و خارج

250 فیلم برتر

250 فیلم برتر از نگاه سایت imdb

نقد و بررسی

نقد و بررسی بهترین فیلم های جهان