پرتال تفریحی ، اجتماعی پاتوق ایرانیان

http://patoghiranian.ir/

پرتال تفریحی ، اجتماعی پاتوق ایرانیان - 31

جدید ترین مطالب سایت

Last posts

آخرین ارسالی های انجمن

last answers on forum
چگونه با روزهای اول کارمان کنار بیاییم ؟؟
خلاصه مطلب :
شروع اولین کارتان، تغییر سِمَت، امتحان کردن شغلی جدید، انتقال یافتن به بخش یا اداره‌ای دیگر، همه اینها می‌توانند تجربیاتی ترس‌آور باشند. جایی که در آن راحت و موفق بوده‌اید را رها کرده‌اید و حالا مجبورید خودتان را دوباره برقرار کنید. به محیط جدید می‌روید، و روز اولتان واقعاً فاجعه است! اما جالب است بدانید که تنها نیستید.

روز اولتان در جایی که کاملاً جدید است با توقعاتتان نمی‌خواند. به آن زمان بدهید. در زیر فقط چند نمونه از متداول‌ترین روزهای اول‌ را عنوان می‌کنیم.

 
ادامه مطلب شماره مطلب : 143
جلسه سی و ششم/ یازدهمین کلید  ؛ زندگی هدفمند (9)
خلاصه مطلب :

خب در جلسه قبلی در پاتوق ایرانیان  : 5 نکته ی مهم در مورد هدف رو گفتیم و اما ششمین نکته :


6- لطفا از اشتباه کردن هراس نداشته باشید.


یه برگه بردارید و همه ی هراس هاتون رو اونجا بنویسید ، من میخوام به اینجا برسم به فلان چیز برسم ولی از این چیزا می ترسم.
خب ، حالا که نوشتید آماده بشید برای روبرو شدن با اونها ، دوست عزیز ! کسی که از ترس اجتناب می کند ، روز به روز ترس او بیشتر میشه.
اونی که می ترسه به شکست لبخند میزنه ، اون که میترسه عدم موفقیت خودش رو رقم میزنه.


در روانشناسی یک سری ترس های روانی داریم به نام فوبیا . ترس از تاریکی ، از تنهایی از جاده از هواپیما از ارتفاع ، از پله برقی ، ترس های مختلف.
یکی از توصیه های روانشناسی برای حل این مشکل ، روبرو شدن با اون ترسه ، ناپلئون میگه برای مقابله ی  با آتش ، باید با آن روبرو شد.
اگر بترسید آتش شعله ور تر میشه ، باید بیای جلو آب بریز خاک بریز و بالاخره خاموش کن.


فرار گزینه ی خوبی نیست ، باید به اون مواجه بشی ولی آرام آرام و به تدریج.
از تاریکی می ترسی ؟ کم کم باهاش مواجه بشو...


برو تو مغازه از این پوسترهایی که شب رو به تصویر کشیده بخر و روی دیوار اتاقت نصب کن ، بک گراند کامپیوترت رو عکسی از یک شب تاریک بذار ، هر بار که اینا رو می بینی یک پیام به ضمیر ناخودآگاهت فرستاده میشه ، یکی دو هفته بعد ، فقط برو تو حیاط خونه و برگرد ، شب بعد برو یه دور ، دور حیاط بزن ، شب بعد درو باز کن ، تو کوچه رو یه نگاهی بنداز.


ولی کم کم مواجه بشید دوستان عزیز.
پس لیست ترسهایی که در مسیر رسیدن به هدف هست رو تهیه کنید و مردانه آماده ی مواجهه و مقابله با اونها بشید.
باهاشون رو در رو بشید ، بهتون قول میدم فرار می کنن و میرن ، اگه تو فرار کنی ترس بزرگتر میشه.


 
ادامه مطلب شماره مطلب : 142
جلسه سی و پنجم/ یازدهمین کلید  ؛ زندگی هدفمند (8)
خلاصه مطلب :
در جلسه ی گذشته  ، از تلاش و همت و پشتکار گفتیم. قرار شد در این جلسه کمی بیشتر از افرادی بگوییم که با پشتکار و همت وصف نشدنی ، زندگی خود را متحول کردند.
با ما همراه باشید در پاتوق ایرانیان

سرهنگ ساندرز ، در سن 60 سالگی از ارتش امریکا بازنشسته میشه ، با ماهی 99 دلار حقوق.
آقای ساندرز زمانی که در ارتش بود ، چون اردو زیاد میرفتن معمولا خودش غذا واسه خودش درست می کرد ، چون غذاهای اردوی نظامی رو دوست نداشت.


آقای ساندرز یه پودری درست کرده بود مثل پودر سوخاری که به مرغ می زنیم ، از اونا ، وقتی این پودر رو به مرغ میزد ماهی بسیار لذیذ میشد.
انقدر خوشمزه می شد که چادر سرهنگ ساندرز شده بود پاتوق بقیه سرهنگ ها ، چون اونا هم خیلی از مرغایی که ساندرز درست می کرد خوششون میومد و میگفتن یه مقداری از مرغت رو هم به ما بده.


در 60 سالگی بازنشسته میشه ، اینو به کسانی میخوام بگم که میگن ای کاش زودتر این کلاسها رو اومده بودیم ، همیشه وقت هست دوستان.
ساندرز فکر می کنه چیکار کنم ؟ برم تو خونه بخوابم ؟ میگه نه ، من یه فرمولی برای پخت مرغ بلدم که این میتونه برام پولساز باشه ، تو ارتش خیلی ها استقبال می کردن.


میره یه رستوران به رئیس رستوران میگه ببخشید آقا من مرغ رو با یه فرمولی درست می کنم که خیلی خوشمزه میشه ، میخواین بپزم امتحان کنید؟
صاحب رستوران میگه : عمو جون برو بذار باد بیاد ، اینجا سرآشپز ما به 30 روش مرغ رو می پزه ، برو بینیم بابا دلت خوشه ها.


رستوران دوم ، رستوران سوم ، همه ی رستورانهای ایالت رو میره ، نمیشه ، میره یه ایالت دیگه ، رستوران صدم ، رستوران دویستم ، ششصدم ...
حتی حاضر نبودن یکبار بپزه و امتحان کنن ، هزار و نه رستوران رو میره و هیچ کس اصلا محل بهش نمیذاره.


رستوران هزار و دهم میگه حالا بپز ببینم چیه ، میخوره میبینه وای چه خوشمزه ، حالا چجوری با هم کار کنیم ؟
ساندرز میگه : بیا یه رستوران جدید راه بندازیم ، بودجه و امکانات از تو ، پخت از من.


چند وقت بعد اولین رستوران کنتاکی در امریکا راه اندازی میشه و در عرض کمتر از یکسال ، کنتاکی نه تنها در امریکا بلکه در تمام دنیا شعبه میزنه.
و آقای ساندرز با 99 دلار حقوق میلیاردر میشه ، ولی ... ولی


ولی هزار و نه بار بهش میگن نه ، هزار و نه بار تحویلش نمی گیرن ، هزار و دهمی گفت باشه.
من و شما هم اگر چنین پشتکاری داشته باشیم حتما حتما حتما موفق میشیم.


من تو هیچ موردی انقدر براتون مثال عینی نزده بودم ، چرا ؟


چون این مورد بسیار مهمه ، چون میدونم آدمها 5 بار یه کاری رو می کنن بیخیال میشن دیگه ، پشتکار داشته باش.
3 بار رفته خواستگاری بهش نه گفتن ، میگه ولشون کن بابا همه شون عقده ای هستن ! برو 500 بار برو ، صبح باباش میاد از خونه بیرون یه دسته گل بگیر جلوش بگو "دوستت دارم پدر!" اصلا رختخواب بنداز همونجا جلوی در خونه شون بخواب!


امام سجاد در بخشی از دعاشون میفرمایند : خدایا از تو همت عالی می خواهم. دعای امام معصومه ، پس همت خیلی مهمه.


از همین لحظه شعار من و شما این باشه :


تسلیم شدن ممنوع



 
ادامه مطلب شماره مطلب : 141
از دست دادن نعوظ حین رابطه‌جنسی
خلاصه مطلب :

پرتال پاتوق ایرانیان به نقل از مردمان : ابتدا باید متذکر شویم که این پدیده ای بسیار متداول بین مردان است و ممکن است در هر سنی از زندگی جنسی ایجاد شود.

 مسائلی همچون استرس، اضطراب و درگیریهای فکری از عوامل مهم محسوب می شوند. از دست دادن نعوظ ممکن است منجر به مشکل روحی شود که به دو دلیل اصلی اتفاق می‌افتد:

- ناتوانی در اثبات مردیت خود
- ناتوانی در ارضای شریک‌جنسی
ادامه مطلب شماره مطلب : 140
 جلسه سی و چهارم/ یازدهمین کلید  ؛ زندگی هدفمند (7)
خلاصه مطلب :


 در این جلسه و جلسات بعدی باقیمانده از بحث هدف ، می خواهیم 20 نکته ی مهم  پیرامون اهداف در زندگی را برای شما بازگو کنیم.


1-    اهداف رو حتما بنویسید.
چرا ما باید هدفهامون رو بنویسیم ؟ چند تا دلیل میاریم.


دلیل اول : وقتی ما هدفهامون رو می نویسیم در واقع ذهن خودمون رو تخلیه می کنیم ، ذهن ما همیشه نگرانه که داشته های خودش رو فراموش نکنه ، همش مراقبه ، وقتی ذهن تخلیه شد ، من با نوشتن اهدافم ذهنم رو خالی کردم ، قبلا در مورد قانون خلا گفتیم ، کائنات با خلا مخالف است ، وقتی اهداف رو از ذهن انداختی بیرون ، ایده ها و اهداف جدیدی وارد ذهن ما میشن.


دلیل دوم : وقتی هدفهای من و شما شفاهی هستن متوجه ایرادات و ابهامات اون نمیشین ، فرض کنید به شما میگن یه نامه ی اداری یا یه انشا بنویس ، چند بار می نویسی ، خط میزنی کاغذ مچاله می کنی تا بالاخره درست بشه. وقتی می نویسی ایرادات کار در میاد.


دلیل سوم : هدفی که مکتوب میشه دائم در معرض دید ماست ، ما نوشتیم کی قراره به این هدف برسیم ، تکنیک نفوذ به ضمیر ناخوداگاه رو که یادتونه ، تکنیک تکرار ، وقتی هدفم رو نوشتم و زدم به دیوار ، هر دفعه که نگاه می کنم تکرار میشه تو ذهنم ، از خواب بیدار میشم هدف هام رو روی در کمد زدم جلوی چشممه. اونی که میگه من هدفم تو ذهنمه دیگه براش هدفش تکرار نمیشه ، روزانه 50 هزار اندیشه از ذهن ما عبور می کنه ، هدفهایی که فقط تو ذهن هستن اصلا گم میشن دیگه.


کسی که هدف هاش رو می نویسه ، با تکرار ، هدف وارد ضمیر ناخودآگاهش میشه ، هاله های انرژی فعال میشه و میره و دسترسی به اون هدف رو براش آسونتر و سریعتر می کنه.

 
ادامه مطلب شماره مطلب : 139
 جلسه سی و سوم/ یازدهمین کلید  ؛ زندگی هدفمند (6)
خلاصه مطلب :
د در این جلسه که قسمت ششم بحث هدف است ، می خواهیم پیرامون قضا و قدر  و تقدیر الهی صحبت کنیم و چهارمین ویژگی هدف را نیز بررسی کنیم.

 

دوستان ما در مسائل الهی یه قضا داریم یه قدر.
میگن قضا حکم قطعی خداست و تغییر ناپذیره و در مسائل محدودی هم هست – که ما میگیم تغییر پذیر هست – و قدر حکم غیر قطعی خداست که قابل تغییر هستش.


مثلا مرگ قطعی من و شما دست خداست ، مرگ حکم قطعی خداست ، ولی ما می تونیم یه دست کوچولو توش ببریم ، چجوری ؟


میتونیم مرگ رو جلو بندازیم ، شمع های تولد رو دیدید ؟ 5 دقیقه می سوزه و تموم میشه ، شمع های معمولی نیم ساعت میسوزه ، شمع بزرگا که سر سفره ی عقد میذارن دو ساعت میسوزه و تموم میشه ، این شمعهای خیلی بزرگ که تو مغازه ها میذارن ممکنه یک روز طول بکشه تا بسوزه ، حالا ما می تونیم اون شمعی که دو ساعت میسوزه رو سر دقیقه ی اول فوت کنیم خاموش بشه.


ما می تونیم مرگمون رو جلو بندازیم ، خودشو می کشه ، میندازه زیر ماشین ، العبد یدبر و الله یقدر ، بنده تدبیر می کنه و خدا تقدیر.
ولی میگن مرگ قطعی جزو قضای الهیه و قابل تغییره.


من با روایت و آیه واستون ثابت می کنم حتی قضای الهی هم قابل تغییره.
زمان حضرت داوود و سلیمان ، حضرت عزرائیل ، در بین مردم بوده و همه می دیدن ایشون رو ، هر وقت به کسی نگاه می کرده اون فرد می فهمیده که دیگه کم کم باید غزل خداحافظی رو بخونه.


در مجلس حضرت داوود ، عزرائیل به یه جوونی چپ چپ نگاه می کنه ، جوونه پا میشه در میره ، حضرت داوود به عزرائیل میگه این چه کاری بود کردی ؟ جوون میگه من یادم اومد 8 روز دیگه قراره جون این رو بگیرم.
حضرت داوود سریع یه پیک میفرسته سمت جوون میگه همین الان زن بگیر ! چرا ؟ حضرت داوود میگه میخوام در این 8 روز از نعمات خدا استفاده کنه.


8 روز بعد حضرت داوود پیک می فرسته ببینه جوونه چی شد ، میبینن نمرده ، دوباره 8 روز بعدش پیک می فرستن میگن هنوز نمرده ، 8 روز بعدش دوباره می فرسته بازم میگن نمرده ! قرار بود این بمیره که ! چی شد پس ؟
به خدا عرض می کنه خدا این قرار بود بمیره ، 24 روز گذشته هنوز زنده است که !


خدا بهش میگه ، داوود ! تو که پیامبر ما هستی فکر می کنی از ما کریم تری ؟ تو دلت سوخت گفتی بره زن بگیره ، من از تو کریم ترم ، چون ازدواج کرد 30 سال به عمرش اضافه کردم.


روایت داریم اون چیزی که حتی توی لوح محفوظ هم نوشته شده قابل تغییره ، خیلی خودتون رو درگیر این چیزا نکنید.
 
ادامه مطلب شماره مطلب : 138
 جلسه سی و دوم/ یازدهمین کلید  ؛ زندگی هدفمند (5)
خلاصه مطلب :

 

 

در چهار جلسه گذشته در مورد یازدهمین کلید موفقیت یعنی زندگی هدفمند صحبت کردیم ، از تفاوت مقصد ، ارزش و هدف گفتیم در این جلسه که قسمت پنجم بحث هدف است ، می خواهیم پیرامون ویژگی های هدف  و همچنین کمی در مورد سونوشت و تقدیر الهی صحبت کنیم ..

 



خب دوستان در جلسه ی قبلی در پرتال پاتوق ایرانیان  گفتیم که یکی از ویژگی های هدف بزرگ بودن اونه .

حافظ میگه :
ذره را تا نبود همت عالی ، حافظ     طالب چشمه ی خورشید درخشان نشود.


خورشید میخوای ؟ همت بلند داشته باش.


هیچ وقت طالب کدخدایی یک ده با 20 خانوار ، مدیرعامل یک کمپانی با 20 هزار پرسنل نمی شود.
از الان مدیر اون کمپانی شدن را بخواه تا بهش برسی.


هدف باید طوری باشه که در ما حس مبارزه جویی و مبارزه طلبی رو برانگیخته کنه ، من و شما سالهاست در ساحل امن زندگیمون نشستیم و حاضر نیستیم پا به اقیانوس بذاریم ، حاضر نیستیم مبارزه کنیم و به دل دریا بزنیم.
هدفی که غیرجسورانه باشد ما رو به مبارزه دعوت نمی کنه.


من و شما یک خود آرمانی داریم که باید بهش برسیم ، خب اینم طبیعیه هدف هر چی بزرگتر باشه فکر می کنیم دسترسی بهش دورتره ، فکر می کنیم ای بابا ما که بهش نمی رسیم ، دوست من ! اگر یک درصد احتمال رسیدن من و شما به هدفی باشه ، انسان موفق همون یک درصد رو جرقه ای فرض می کنه که می تونه آتش بزرگی رو روشن کنه. انسان موفق از همون یک درصد به هدفش میرسه.


یه عده هم میگن آرزوهای بزرگ خواب و خیاله ، خودمون رو سرکار میذاریم ، منم موافقم ، بله ، آرزوهای بزرگ خواب و خیاله.
علی علیه السلام می فرمایند : بپرهیزید از اینکه خود را به دست آرزو بسپرید زیرا به انتظار آرزو نشستن و دست از کار کشیدن ، سرمایه ی ناتوانی است.

 
 

ادامه مطلب شماره مطلب : 137
جلسه سی و یکم/ یازدهمین کلید  ؛ زندگی هدفمند (4)
خلاصه مطلب :

و اما ویژگی های هدف :
1-    هدف باید متعالی باشد : هدف باید باعث رشد ما بشه ، ما رو بالا ببره ، نه اینکه باعث انحطاط ما بشه و ما رو زمین بزنه.


یکی میگه من میخوام رشته ی مهندسی مکانیک دانشگاه امیرکبیر قبول بشم ، دوست عزیز ! چرا میخوای به اینجا برسی ؟
میگه این دخترخاله ی من یه لیسانس کتابداری از دانشگاه فلان شهر کوچیک داره همچین فیس و افاده میاد ، میخوام قبول شم بکنم تو چشش !


آیا این هدف متعالیه ؟ نه !
آقا من میخوام پرایدم رو بفروشم 206 بخرم ، چرا ؟ آقا شرمنده ببخشید جسارته ، قبلا ما با پراید بوق میزدیم تحویل می گرفتن ! الان هر چی بوق میزنی ... هیچی ! 206 کمتر سوار نمیشن ! این هدف متعالیه ؟ دنبال ناموس مردم راه افتادن باعث رشد و پیشرفته ؟ .


یکی هم میخواد 206 بخره ، میگه من دوست دارم این ماشین رو ها ، ولی میخوام گاه گاهی هم همسایه ها یا خانواده کاری داشتن انجام بدم براشون ، هر از چند گاهی سفر زیارتی بریم یا سیاحتی بریم دلمون باز بشه ، خانواده ام رو شاد کنم ، راحتی بیشتری براشون فراهم کنم. این هدفه که متعالیه.
پس دو نفر میتونن هدفشون یکی باشه ، ولی برای یکی باعث رشد و پیشرفته و برای دیگری باعث سقوط و انحطاط .

2-    ما باید هدفی رو انتخاب کنیم که به صلاح ما باشد :
سوال ! از کجا بفهمیم هدفی به صلاح ماست ؟ سه تا دلیل میاریم.
الف ) تایید خدا و عقل : من به حول و قوه ی الهی میخوام فردا صبح بانک سرکوچه مون رو بزنم!
خدا تایید می کنه ؟ نه ! عقل تایید می کنه ؟ نه !
ب) مقدور بودن : من 70 سالمه ، کل ورزشی که در طول عمرم انجام دادم این بوده که زیر رختخواب انگشتام رو تکون دادم !
حالا اومدم کلاس فرهنگ ، اوووووو ... هدف داشته باشیم ! من میخوام بشم قهرمان کشتی دنیا ! میشه ؟ مقدوره ؟ مقدور نیست.
فردا صبح امتحان کنکوره ! اومدم کلاس موفقیت ، هدف داشته باشیم ، هدفم اینه که فردا تو کنکور قبول شم هیچی هم نخوندم ! مقدور نیست.
ج) اولویت : آیا هدفی نیست که از این مهمتر باشه ؟ ضرورت و لزوم بیشتری داشته باشه ؟


با این سه پارامتر متوجه میشیم که هدفی به صلاح هست یا نه.

 

 
ادامه مطلب شماره مطلب : 134

فروشگاه اینترنتی

فروشگاه اینترنتی ما ایرانیان

پاتوق شارژ

خرید آسان شارژ

چت روم پاتوق ایرانیان

مکانی برای ارتباط با دوستان